نظام دارویی ایران: چالشها و راهکارها
اکبر عبداللهی اصل، مدیرکل امور دارویی سازمان غذا و دارو، در پنجمین کنگره فارماکواپیدمیولوژی، با انتقاداتی صریح، پرده از مشکلات ساختاری نظام دارویی کشور برداشت. سخنان وی فراتر از مسائل فنی و علمی دارو، به سیاستگذاریهای نادرست، آمارهای غلط و بیتوجهی به جنبههای اجتماعی مصرف دارو پرداخت.
وی با اشاره به تجربه شخصی خود، کمبود داروهای ضروری مانند کوتریموکسازول تزریقی و مترونیدازول در بیمارستانها را مثال زد و از پیشنهاد عجیب یکی از مسئولان وزارت بهداشت مبنی بر “گذاشتن جعبه خالی دارو برای جلوگیری از اعتراضات” انتقاد کرد. این رویکرد نشان از اولویت دادن به پنهانکاری به جای حل مشکلات واقعی دارد.
ادعای ایران به عنوان پرمصرفترین کشور جهان در حوزه دارو، مورد تردید جدی عبداللهی اصل قرار گرفت. وی با ارائه محاسبات اقتصادی نشان داد که این ادعا فاقد پشتوانه آماری است. با توجه به حجم بازار جهانی دارو و سهم ناچیز ایران، این ادعا غیرمنطقی به نظر میرسد. سرانه مصرف دارو در ایران به مراتب کمتر از میانگین جهانی است.
روشهای آماری نادرست وزارت بهداشت نیز مورد انتقاد قرار گرفت. استفاده از “مصرف عددی دارو” که مثلاً یک آمپول و یک سوسپانسیون را دو عدد دارو محسوب میکند، باعث ارائه آمارهای گمراه کننده میشود. این روش، تصویر نادرستی از میزان مصرف و تولید دارو در کشور ارائه میدهد.
عبداللهی اصل، با نگاهی فراتر از دسترسی به دارو، به ابعاد گستردهتر سلامت اشاره کرد. وی تأکید کرد که سلامت تنها به دارو محدود نمیشود و عواملی چون کیفیت غذا، سموم کشاورزی، مکملهای غذایی و آنتیبیوتیکهای موجود در مواد غذایی، هزینههای سنگین مادی و معنوی برای جامعه دارند.
تغییر منابع تأمین مواد اولیه دارو از اروپا به آسیای جنوب شرقی، اگرچه مشکل کمبود مواد اولیه را تا حدی حل کرده، اما کیفیت و اثربخشی دارو را کاهش داده است. با وجود رعایت استانداردهای فارماکوپه، داروهای آسیایی ممکن است عوارض جانبی بیشتری داشته باشند و منجر به اختلاف میان تولیدکنندگان و نظام سلامت شوند. اهمیت “بایوکووالانس” (زیستبرابر) داروهای ژنریک با داروهای اصلی نیز مورد تأکید قرار گرفت، اما وی به اهمیت اثرات اجتماعی داروها اشاره نمود و بیتوجهی به این مسئله را نقد کرد.
تأثیر روانی مصرف دارو نیز مورد توجه قرار گرفت. به عنوان مثال، بیماران روانپریش که خاطرات تلخی از جنگ دارند، با دریافت داروهای ژنریک داخلی که اثربخشی لازم را ندارند، ممکن است به وضعیت روانی بدتری بازگردند. این موضوع اهمیت در نظر گرفتن ابعاد اجتماعی و فرهنگی در سیاستگذاریهای دارویی را نشان میدهد.
تجربه تلخ کمبود اسپریهای بینی با کیفیت و سیاستهای محدودکننده واردات نیز به عنوان نمونهای از بی توجهی به نیازهای واقعی بیماران ذکر شد. سخن مسئول فنی یکی از شرکتهای دارویی که دارو را باید در بالین بیمار ارزیابی کرد نه در آزمایشگاه، نمایانگر فاصله میان سیاستگذاران و واقعیتهای عرصه سلامت است.
عبداللهی اصل، با انتقاد از رگولاتورهایی که صرفاً به استانداردهای آزمایشگاهی توجه دارند و از واقعیتهای جامعه و تجربیات بیماران غافلند، بر ضرورت گنجاندن دیدگاه جامعهشناسی و روانشناسی در تصمیمگیریهای دارویی تأکید کرد.
در نهایت، سخنان عبداللهی اصل نشان داد که نظام دارویی کشور با چالشهای جدی روبروست. اتکا به آمارهای ناقص، سیاستهای محدودکننده و بیتوجهی به ابعاد اجتماعی مصرف دارو، اعتماد مردم به نظام سلامت را تضعیف میکند. تغییر رویکرد، شنیدن صدای متخصصان، درک شرایط واقعی بیماران و بازنگری جدی در سیاستگذاریها، برای بازگرداندن اعتماد و بهبود نظام سلامت ضروری است.