تحقیقات جدید حاکی از آن است که مشکلات خواب و فشار خون بالا نه تنها به طور جداگانه، بلکه در ارتباط با یکدیگر، میتوانند عملکرد مغز را به شدت مختل کرده و خطر ابتلا به زوال عقل را به طرز چشمگیری افزایش دهند. این یافتههای علمی، که بر اهمیت کنترل این دو عامل حیاتی تأکید دارند، دریچهای نو به سوی درک سازوکارهای مغزی و راهکارهای پیشگیرانه از بیماریهای تخریبکننده اعصاب باز کردهاند.

بر اساس گزارش ایسنا، پژوهشگران دانشگاه کمبریج در مطالعات اخیر خود به این نتیجه رسیدهاند که کیفیت پایین خواب و فشار خون بالا، با تأثیر بر سیستم پاکسازی مغز، به تجمع مواد سمی و پروتئینهای مضر منجر شده و زمینه را برای بروز اختلالات شناختی و زوال عقل فراهم میکنند. این اکتشافات، لزوم توجه جدیتر به سلامت قلب و عروق و بهداشت خواب را برای حفظ سلامت مغز برجسته میسازند.
سیستم گلیمفاتیک: کلید پاکسازی مغز و پیشگیری از زوال عقل
مغز انسان، سیستمی هوشمند برای حفظ سلامت خود دارد که از آن با عنوان "سیستم گلیمفاتیک" یاد میشود. این سیستم، که نوعی شبکه پیچیده از کانالها و سلولهای حمایتی گلیال است، وظیفه حیاتی پاکسازی مواد زائد و سموم متابولیکی را از بافت مغز بر عهده دارد. مایع مغزی-نخاعی (CSF) در این سیستم، نقش حامل را ایفا میکند و با شستشوی فضای بین سلولی، پروتئینهای آسیبزننده نظیر آمیلوئید بتا و پروتئین تاو را که در بیماریهایی مانند آلزایمر نقش دارند، از مغز خارج میسازد. اختلال در عملکرد این سیستم پاکسازی، میتواند به تجمع این پروتئینها و آسیبهای عصبی برگشتناپذیر منجر شود که مستقیماً با افزایش خطر ابتلا به زوال عقل مرتبط است.
چگونه خواب نامناسب و فشار خون بالا به زوال عقل منجر میشوند؟
تحقیقات دانشگاه کمبریج به وضوح نشان داده است که اختلالات خواب و مشکلات قلبی-عروقی، به ویژه فشار خون بالا، میتوانند به عملکرد سیستم گلیمفاتیک آسیب جدی وارد کنند. در واقع، کیفیت نامناسب خواب، فرایند طبیعی پاکسازی مغز را مختل میکند و به تجمع سموم و پروتئینهای مضر اجازه میدهد. از سوی دیگر، فشار خون بالا، به عنوان یکی از عوامل اصلی بیماریهای رگهای کوچک مغزی (Small Vessel Disease)، با کاهش توانایی مغز در پاکسازی این مواد، خطر ابتلا به زوال عقل را به شدت افزایش میدهد. بیماری رگهای کوچک مغزی میتواند منجر به سکتههای مغزی کوچک و آسیبهای مزمن به بافت مغز شود که هر دو عامل مهمی در بروز زوال عقل عروقی هستند.
نقش حیاتی کنترل فشار خون و بهبود کیفیت خواب در مهار زوال عقل
متخصصان با درک ارتباط تنگاتنگ خواب و فشار خون با سلامت مغز، بر اقدامات پیشگیرانه تأکید ویژهای دارند. دو راهکار کلیدی برای کاهش خطر ابتلا به زوال عقل عبارتند از:
خواب باکیفیت و کافی: خواب عمیق و باکیفیت، زمان طلایی برای فعالیت بهینه سیستم گلیمفاتیک و پاکسازی سموم از مغز است. اطمینان از 7 تا 9 ساعت خواب شبانه، رعایت الگوی ثابت خواب و بیداری، و ایجاد محیطی آرام و تاریک برای خواب، میتواند به حفظ سلامت مغز کمک شایانی کند. اختلالات خواب مانند آپنه خواب یا بیخوابی مزمن باید جدی گرفته شده و درمان شوند.
کنترل دقیق فشار خون: مدیریت فشار خون بالا، به ویژه در میانسالی، برای پیشگیری از آسیب به رگهای کوچک مغزی و حفظ عملکرد صحیح سیستم گلیمفاتیک ضروری است. رژیم غذایی سالم، فعالیت بدنی منظم، کاهش مصرف نمک، و در صورت لزوم، مصرف داروهای تجویزشده توسط پزشک، همگی در کنترل فشار خون و کاهش خطر زوال عقل نقش حیاتی دارند.
عوامل خطر زوال عقل: از فشار خون تا دخانیات
پروفسور مارکوس، رئیس گروه پژوهش سکته مغزی در دانشگاه کمبریج، خاطرنشان کرده است که حداقل یکچهارم از موارد زوال عقل به عوامل قابل کنترلی نظیر فشار خون بالا و مصرف دخانیات مربوط میشود. این بدان معناست که با تغییر سبک زندگی و درمان مناسب بیماریها، میتوان به طور قابل توجهی از بروز زوال عقل پیشگیری کرد. علاوه بر این، سایر عوامل مانند دیابت، کلسترول بالا، چاقی، کمتحرکی، رژیم غذایی نامناسب و عدم فعالیتهای شناختی و اجتماعی نیز میتوانند به عنوان عوامل خطر زوال عقل شناخته شوند. ترک سیگار نه تنها به سلامت ریه و قلب کمک میکند، بلکه با کاهش التهاب و بهبود جریان خون در مغز، محافظت مؤثری در برابر زوال عقل ارائه میدهد.
آمار نگرانکننده زوال عقل و اهمیت تشخیص زودهنگام
در حال حاضر، تخمین زده میشود که بیش از 55 میلیون نفر در سراسر جهان با زوال عقل زندگی میکنند و انتظار میرود این تعداد تا سال 2050 به 139 میلیون نفر افزایش یابد. در انگلستان، حدود 982 هزار نفر به زوال عقل مبتلا هستند، اما نکته نگرانکننده این است که بیش از یکسوم این افراد هنوز به طور رسمی تشخیص داده نشدهاند. این آمار بر اهمیت آگاهی عمومی، تشخیص زودهنگام و مداخلات پزشکی به موقع تأکید میکند. تشخیص زودهنگام امکان آغاز درمانهای حمایتی، مدیریت بهتر بیماری، و برنامهریزی برای آینده را فراهم میآورد و میتواند کیفیت زندگی بیماران و خانوادههایشان را بهبود بخشد. از این رو، هرگونه تغییر در حافظه، تفکر یا رفتار باید جدی گرفته شده و با پزشک در میان گذاشته شود.
