پژوهشی پیشگامانه ارتباط ژنتیکی میسوفونیا را با اختلالات روانی عمیق‌تر می‌کند

254281

آیا تابه‌حال شده که صدای جویدن، نفس کشیدن یا هورت کشیدن دیگران شما را تا مرز جنون عصبی و مضطرب کند؟ اگر پاسخ مثبت است، احتمالاً با پدیده "میسوفونیا" آشنا هستید. این وضعیت که اغلب به‌اشتباه تنها یک «حساسیت بیش‌ازحد» تلقی می‌شود، اکنون با یافته‌های جدید علمی به یک اختلال پیچیده‌تر با ریشه‌های ژنتیکی مشترک با برخی بیماری‌های روان‌پزشکی تبدیل شده است. تازه‌ترین تحقیقات نشان می‌دهد میسوفونیا پیوندهای ژنتیکی پنهانی با اختلالاتی مانند اضطراب، افسردگی و حتی اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) دارد که می‌تواند رویکردهای درمانی آن را متحول کند.

فردی که از شنیدن صداهای آزاردهنده رنج می‌برد

میسوفونیا چیست؟ درک یک اختلال ناشناخته

میسوفونیا (Misophonia) یک اختلال عصبی-روانی است که در آن فرد نسبت به صداهای خاص و تکراری که توسط دیگران تولید می‌شود، واکنش‌های شدید عاطفی و فیزیولوژیکی نشان می‌دهد. در حالی که بیشتر افراد ممکن است از شنیدن صداهایی مانند کشیده شدن ناخن روی تخته‌سیاه احساس ناراحتی کنند، مبتلایان به میسوفونیا با صداهای کاملاً عادی و روزمره مانند جویدن، هورت کشیدن، خر و پف، یا حتی نفس کشیدن دیگران، دچار استرس، خشم، اضطراب شدید و واکنشی فلج‌کننده می‌شوند. این واکنش‌ها می‌تواند کیفیت زندگی فرد را به شدت تحت تأثیر قرار داده و روابط اجتماعی او را مختل سازد.

کشف پیوندهای ژنتیکی میسوفونیا با اضطراب و افسردگی

مطالعه‌ای که در سال ۲۰۲۳ توسط پژوهشگران هلندی انجام و در مجله Frontiers in Neuroscience منتشر شد، با بررسی داده‌های ژنتیکی گسترده‌ای از سه پایگاه بزرگ (Psychiatric Genomics Consortium، UK Biobank و 23andMe)، نتایج قابل توجهی را آشکار کرد. این پژوهش نشان داد افرادی که خود را مبتلا به میسوفونیا معرفی کرده بودند، به طور معناداری حامل ژن‌های مرتبط با اختلالات روان‌پزشکی بیشتری بودند.

یافته‌های کلیدی این تحقیق شامل موارد زیر است:

همپوشانی ژنتیکی: بین میسوفونیا و اختلالاتی نظیر اضطراب، افسردگی، PTSD و حتی وزوز گوش (تینیتوس) همپوشانی ژنتیکی قوی مشاهده شد.

سامانه عصبی مشترک: دکتر دیرک اسمیت، روان‌پزشک دانشگاه آمستردام، در این باره اظهار داشت: "ژن‌هایی که فرد را نسبت به PTSD حساس می‌کنند، احتمال میسوفونیا را نیز افزایش می‌دهند؛ این می‌تواند به وجود یک سامانه عصبی مشترک در این اختلالات اشاره کند."

این کشف، راه را برای بررسی اثربخشی برخی از روش‌های درمانی PTSD برای افراد مبتلا به میسوفونیا هموار می‌کند.

میسوفونیا: تفاوت در مکانیسم یا ریسک‌پذیری ژنتیکی؟

پژوهشگران تاکید می‌کنند که این نتایج به معنای طی شدن مسیرهای زیستی کاملاً یکسان در میسوفونیا و سایر اختلالات روان‌پزشکی نیست، بلکه نشان‌دهنده وجود عوامل خطر ژنتیکی مشترک است. این یافته می‌تواند توضیح‌دهنده چرایی همزیستی میسوفونیا با برخی ویژگی‌های شخصیتی و حالت‌های روانی باشد. مطالعات قبلی نیز نشان داده‌اند که افراد مبتلا به میسوفونیا تمایل بیشتری به درونی‌سازی ناراحتی‌های خود دارند. این پژوهش ارتباط قوی میسوفونیا با ویژگی‌های شخصیتی زیر را نیز تأیید می‌کند:

نگرانی مزمن و افراطی

احساس گناه و شرم در واکنش به محرک‌ها

احساس تنهایی و انزوای اجتماعی

روان‌رنجورخویی (Neuroticism) به معنای تمایل به تجربه هیجانات منفی

شیوع جهانی میسوفونیا و چالش‌های آگاهی

میسوفونیا، علیرغم تأثیرات عمیقش بر زندگی، همچنان یک اختلال نسبتاً ناشناخته باقی مانده است. یک نظرسنجی انجام شده در سال ۲۰۲۳ در بریتانیا، نشان داد که حدود ۱۸.۴ درصد از جمعیت این کشور درجاتی از میسوفونیا را تجربه می‌کنند. شرکت‌کنندگان در این نظرسنجی از احساساتی مانند خشم، وحشت و احساس به دام افتادن در برابر صداهای آزاردهنده خبر داده بودند و به حساسیت شدید خود به صداهای به ظاهر عادی نظیر نفس کشیدن و بلعیدن اشاره کردند. نکته نگران‌کننده اینکه بیش از ۸۶ درصد شرکت‌کنندگان حتی نام «میسوفونیا» را قبلاً نشنیده بودند که بر نیاز مبرم به افزایش آگاهی عمومی در این زمینه تأکید دارد.

یک نتیجه غیرمنتظره از این مطالعه، کاهش میزان ابتلا به میسوفونیا در افراد دارای اختلال طیف اوتیسم (ASD) بود، در حالی که این افراد معمولاً تحمل پایینی نسبت به صدا دارند. این یافته نشان می‌دهد که میسوفونیا و اوتیسم از نظر ژنتیکی تا حد زیادی مستقل از یکدیگر عمل می‌کنند.

چشم‌اندازهای نوین در مدیریت و درمان میسوفونیا

درک عمیق‌تر از ریشه‌های ژنتیکی و عصبی میسوفونیا گام مهمی در توسعه راهکارهای درمانی مؤثرتر است. این یافته‌ها نه تنها به رسمیت شناختن میسوفونیا به عنوان یک اختلال واقعی کمک می‌کند، بلکه می‌تواند منجر به رویکردهای درمانی نوین و هدفمند شود.

برخی از رویکردهای درمانی که با توجه به این کشفیات می‌توانند مورد توجه قرار گیرند عبارتند از:

درمان‌های شناختی-رفتاری (CBT): این رویکرد می‌تواند به افراد کمک کند تا الگوهای فکری و رفتاری خود را در پاسخ به صداهای محرک تغییر دهند.

درمان‌های مبتنی بر مواجهه با صدا: مشابه آنچه در درمان PTSD استفاده می‌شود، مواجهه کنترل‌شده و تدریجی با صداهای محرک می‌تواند به کاهش حساسیت کمک کند.

مداخلات دارویی: هدف‌قراردادن مسیرهای عصبی مشترک با اضطراب و افسردگی می‌تواند به مدیریت علائم همراه میسوفونیا کمک کند.

آموزش و حمایت: افزایش آگاهی در میان جامعه و متخصصان سلامت روان، تشخیص زودهنگام و ارائه حمایت‌های لازم برای افراد مبتلا به میسوفونیا را بهبود می‌بخشد.

این پژوهش بار دیگر نشان می‌دهد که بسیاری از پدیده‌های روان‌شناختی ریشه‌های بیولوژیکی پیچیده‌ای دارند و درک این ریشه‌ها می‌تواند به بهبود تشخیص، درمان و کیفیت زندگی افراد کمک شایانی کند.

مجله سلامتی و زیبایی نوبیدنت


مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *